کافهی صمد، سوپ کافکا!

آیا تابهحال چیزی در مورد سوپ کافکا شنیدهاید؟! فرانتس کافکا را که میشناسید، نویسنده مشهور اهل چک و نویسنده شاهکاری ادبی بهنام مسخ. اشتباه نکنید کافکا اصلاً اهل آشپزی نبود و کتاب آشپزی هم ننوشته! داستان از این قرار است که گویا کافکا که در طول زندگیاش وضع مالی خوبی نداشته، هر روز برای تناول یک سوپ ارزان به کافهای در پراگ سر میزد. صاحب کافه هم پس از مرگ کافکا و شهرت جهانی این نویسنده، نام این سوپ را در منو به کافکا تغییر داد و از آن زمان این کافه قدیمی و کوچک و محقر تبدیل به یکی از جاذبههای اصلی گردشگری در پراگ شده و برای آنها که کافکا را میشناسند، این فرصتی بینظیر است تا غذای مورد علاقه او را در پاتوق محبوب و همیشگیاش مزمره کنند.
در مورد کافهیصمد چه؟! کافه لطفی در بازارچه شیشهگرخانه تبریز قرار داشت و از آنجا که پاتوق محبوب صمدبهرنگی بود، بین اهالی کافهرو به کافه صمد معروف بود و آخرین نشانهی حضور صمد این معلم بزرگ آذربایجان در تبریز محسوب میشد، تا اینکه دوسال پیش برای همیشه تعطیل شد. وقتی اکرماماماوغلو شهردار استانبول در ایام کرونا، کتاب ماهیسیاهکوچولوی صمد را برای مطالعه در قرنطینه توصیه کرد، داغ دلم تازه شد. یادم افتاد چهقدر صمد در ایران و زادگاه خود تبریز غریبه است، تا حدی که یک سنگ قبر ساده هم از او دریغ شده، چه برسد به نشانهها و یادمانهایی در سطح شهر از جمله نصب اِلمان، و یا نامگذاری میدان یا خیابانی به نام وی! اگرچه صمد در ترکیه و حتی جهان مشهور و محترم است، اما در تبریز ما چنان نسبت به وی نامهربان بودیم که در نهایت حتی به اندازهی نام یک کافه هم، راهی به شهر نیافت!
در تبریز، بسیاری از این نشانههای میراث ادبی و فرهنگی که ظرفیت جهانی دارد، مورد غفلت واقع و یا عامدانه پاک شده است. وقتی در ترکیه، شهر کوچک قونیه از صدقهسری مزار مولانا تبدیل به قطب گردشگری میشود و علاوه بر مزایای اقتصادی، پرستیژ و اعتباری جهانی برای این کشور رقم میزند، ما در تبریز تکه آهنی بیریخت و نامفهوم را به نام اِلمان شمستبریزی در وسط باغگلستان کاشتهایم و منتظریم از آن گردشگر بروید! تازه این وضع مقبرهالعرفا است، ببینید چه بر سر مقبرهالشعرا آوردهایم؟! نه! هنوز خیلی مانده تا در کافه صمدهای ما سوپ کافکا سرِو شود.