بسیـــج۱/۷ میلیونی تبریز

در نوشته های قبلی گفتیم که : «ترمز تبریز بریده!» ، «شهردار بعدی کیست ؟! » ، «تبریز سقوط کرده!» و …
حال تبریز را بایستی احیا کنیم. نجات از این وضعیت به یک بسیج ۱/۷ میلیونی نیاز دارد، و این کار یک نفر یا سیزده عضو شورا نیست، برای نجات تبریز همهی ما باید به میدان بیاییم از اقشار و طبقات مختلف، فقیر و غنی، زن و مرد و پیر و جوان. این شهر به همه ما متعلق است و باید آن را پس بگیریم.
سال ۵۸ بود که امامخمینی فرمان بسیج مردمی ۲۰ میلیونی را صادر کرد تا مردم ایران خود برای جبران عقبماندگی ایران دست به کار شوند، فرمانی که اثرات مثبت و سازنده آن تاکنون آشکار است. حال چرا ما نتوانیم؟! واقعیت این است که تبریز در اختیار افراد محدودی است که مردم را از اداره امور کنار زدهاند و صحنشورا تبدیل به حیاط خلوت آنها شده که هر کاری دلشان بخواهد بکنند! ما هم به تاسی از فرمان امام باید برای نجات تبریز و جبران عقبماندگیهای آن بسیج شویم.
آیا این درست است که مردم تا قبل از برگزاری انتخابات مهم باشند ولی بعد از آن فراموش شوند؟ مسلما نه. در فرمول بسیج ۱/۷ میلیونی حضور مردم موقتی نیست، و به قبل و بعد از انتخابات تقسیم نمیشود. در این فرمول مردم باید تا آخر در صحنه باشند چون آنها سکاندار اصلی هدایت شهرند، باید بپرسند و پاسخ بخواهند، مطالبه حق آنهاست، همچون انتقاد و هیچ خط قرمزی وجود ندارد و البته اینکه باید همراه باشند با مدیران شهری تا کشتی طوفانزده تبریز به سوی سواحل موفقیت و توسعه حرکت نماید.
مردم باید بیایند، نه یک نفر! همه شما.
تبریز شما را می خواند. تبریز ۱/۷میلیون نفر اعضایش را میخواند…